حکمرانی فرآیند تصمیمگیری و رابطه بین حکومت با مردم و نیز حکومت با سایر حکومتها در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را تعیین و تعریف میکند و آنچه از آن بهعنوان حکمرانی خوب، حکمرانی شایسته و امثال آن نام برده میشود در واقع همان معادلهای حکمرانی اسلامی است که مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی طراحی شده باشد.
کد خبر: ۳۲۵۱۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۱۴
چكيده: نويسنده از منظر جامعهشناسي سياسي و با محور قرار دادن ساختار قدرت در ايران، در صدد پاسخدادن به اين پرسش است كه تا چه حد ساختار قدرت در ايران به عنوان مانع يا تسهيلكننده توسعه سياسي عمل ميكند. توسعه سياسي را ميتوان توزيع قدرت ميان نيروهاي مختلف اجتماعي فرض كرد، در حالي كه ساختار قدرت در ايران تمايل به شخصي كردن و تمركز قدرت دارد. مفروض اساسي نويسنده، اين است كه روند غالب در ايران معاصر، دستيابي به قدرت اقتصادي از طريقدستيابي به قدرت سياسي بوده و هست. از همينرو، تا زماني كه ساختار قدرت مزبور تداوم دارد، احتمال توسعه سياسي كم است. وي، ساختار قدرت مزبور تداوم دارد، احتمال توسعه سياسي كم است.
وي، ساختار قدرت در ايران را با عنوان مدار بسته قدرت توصيف نموده و معتقد است: در مقابل دولت كه از اين مدار بسته قدرت حمايت ميكند، نيروهاي اجتماعي حاشيهنشين شده به واسطه مدار بسته فوق، مدار قدرت ديگري را شكل ميدهند كه ميتوان آن را مدار تغيير ناميد. در تعامل ميان اين دو مدار، ساختار بسته قدرت، اندكاندك كه افول پيدا ميكند، زيرا نتيجه حمايت از باز توليد مدار بسته قدرت، بروز و تداوم تضادهاي دروني دولت ايراني است. يعني در حالي كه دولت در كوتاه مدت نيروهاي مخالف را به حاشيه ميراند، به دليل افزايش جمعيت نيروهاي مختلف در طولاني مدت، مشروعيت حكومت به شدت زير سوال ميرود. نويسنده، ضمن بررسي نقش دوگانه نيروهاي فراملي در رابطه با ساختار قدرت در ايران، نتيجه ميگيرد كه در مقطع كنوني حمايت از دولتهاي اقتدارگرا با منافع نظام سرمايهداري در تعارض است و به همين دليل، نظام سرمايهداري ميتواند به عنوان شرط لازم توسعه سياسي عمل كند.
کد خبر: ۲۸۵۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰